سلام
امروز بعد یک هفته ی پر کار می خوام بنویسم
راستش وقتی اومدم و دیدم هیچکی اینجارو نخونده هم خوشحال شدم هم ناراحت
خوشحال که حرفام مال خودم مونده و یه جورایی اینجا عینه دفترچه خاطراتی واسم میمونه
ناراحت از این که یه جورایی دلم گرفت و تنهایی اینجا یه جوریم کرد
من آدم تنهایی نیستم
اتفاقا باید بگم که با داشتن رها عشق عزیزم هیچ وقت تنها نخواهم بود و البته همواره زیر سایه الطاف بی انتهای خداوند
دوستای زیادی دارم
که هرکدوم یه جوری یه جور بلاهایی سرم آوردن اما بازم به رسم رفاقت با اونا هستم
الان 2 هفته ای هست که اومدم تهران
4 روز اولش با خوبی و خوشی توی همون خوابگاهی که بودم می گذشت و پیگیر کارای دانشگاه و درس و کار بودم
هر روز عشقمو می دیدم اونم حسابی!!!!(یعنی حداقل 2و3 ساعت ) اما یهو یه عذاب آسمانی به ما وارد گشت و خوابگاه به دلایل تعمیراتی تعطیل شد
اونجا تصمیم گرفتم اومدم خوابگاه دوستم تو میدون تجریش مهمان شدم
کلی بنده خدا رو به زحمت انداختم کلی هم دیگه از رها دور شدم
آخه راستشو بخواین مریم(دوستم) از رها اطلاعی نداره و منم نمی تونم و نمی خوام چیزی در موردش بگم بهش واسه همین نمی شد که هی بی هیچ بهانه ای پاشم بیام بیرون که رها رو ببینم
دیگه یه شب رفتم خونه دوستای جدیدم تا فرداش با هم بریم دانشگاه و امشب دوباره پیش مریم هستم
دلم گرفته بود اومدم وبلاگ رو آپلود کنم و حرفامو بگم
الانم رفتم با اقایی حرف زدم، اونم رفت بخوابه منم پروژه استادمو جمع و جور کنم می خوابم
استاده مدیریت فناوری هم مارو گذاشته سر کار ها!!!!!!!!!!!
استاد دیروز سر کلاس کلی به همه استرس وارد کرد جوری که همه می گفتن می ریم حذف می کنیم
ولی خوب حالا گفته اول اینکه همتون بهم اس ام اس بدید و فلان فرمت
سپس همه به گروه فلان عضو شوید و اینکه هر جلسه 1 نمره داره که با ارسال تمرین اون جلسه کامل میشه
حالا ما که هر هفته 2 جلسه با ایشون کلاس داریم می شه به عبارتی هفته ای 2 نمره با 2 تا پروژه
حالا بگم که تا حالا بعده 2 روز ایشون هنوز عضویت بنده رو قبول نکرده اند
و ما هم تا فردا که شنبه باشه ساعت 9 بیشتر وقت نداریم واسه ارسال ولی خوب دیگه هنوز مجوز ارسال هم نداریم چون هنوز pending هستییییییییم!!!!!!!!!
واسم دعا کنید
واسه همه آرزوی خوشحالی و شادی می کنم
من همه ی انسانها را دوست دارم دوست داشتنی بی انتها
در پناه حق