سلام
سلام به همه ی دوستانی که مدت هاست به دیدنشون نیومدم و دلم برای همشون تنگ شده
چقدر زمان زود می گذره
وقتی دیدم آخرین پیامم مال دو سال پیشه خیلی تعجب کردم گفتم واقعا از اون وقت این همه زمان گذشته؟
اما خوب من هم تو این دو سال خیلی شرایطم تغییر کرده و الحمدالله تعییرات و پیش رفت تو این 2سال خیلی بوده الان هر دومون سرکارهستیم، من پایان نامه ام رو می دم و از همه مهم تر اینکه من و رها برای همیشه انشالله با هم هستیم و کمتر دلتنگی میاد به سراغمون
چون من و رهای عزیزم بعد از چند سال تحمل دوری خداروشکر امسال اول فروردین 92 به وصال هم رسیدیم و پیوندمون رو در حرم آقا اما رضا به ثبت رسوندیم
خدا رو شکر دیگه همیشه با هم خواهیم بود انشالله
امروز هم اومدم به مناسبت روز مرد به بهترین همسر دنیا رهای عزیزم روزشو تبریک بگم
عزیزترینم
آرام جانم روزت مبارک
راه حل قرائتی برای برداشتن چادر و روسری دختران ...
صبح دخترها بیایند و عصر پسرها بیایند. چه میشود؟ آنوقت دخترها اگر خودشان باشند، میتوانند چادرشان را هم بردارند، روسریشان هم بردارند.
به گزارش برنا، حجت الاسلام محسن قرائتی هم نسبت به تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها موضع گرفت تا معلوم شود او علاوه بر موضع گیری حرف های جدیدتری هم برای این مساله دارد.
حجت الاسلام قرائتی در جلسه این هفته از سلسله مباحث درسهایی از قرآن درباره اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها و اثرات آن گفت: برادرها و خواهرها روز بعثت است، قرآن میگوید: راه تعلیم، راه حکمت، راه تزکیه، راهش... آن کسی که ما را ساخته حق دارد به ما بگوید چه کن و چه نکن. چه کن و چه نکن؟ اسلام میگوید: ازدواج زود، حالا هرچه جامعهشناسان، روانشناسان، هرچه میخواهند بگویند، بگویند. اینها یک پشه هم خلق نکردند.
آن خدایی که ما را خلق کرده گفته سن ازدواج این است. دختر باید زود ازدواج کند. رسم نیست، باسمه تعالی رسم غلط است. دخترعموها، دختر خالهها.... هنوز در دانشگاه ما کسی ازدواج نکرده. اینها چه دلیلی میشود؟ آن کسی که تو را آفرید، میگوید: سن ازدواج این است. اینطور نیست که ما حالا باسواد هستیم حرفهایمان، اینقدر باسوادها کارهای غیر حکیمانه میکنند.
من گاهی خندهام میگیرد، میگویم: مدرسه دختر و پسر از هم جداست. راهنماییها که هنوز شهوت ندارند، از هم جداست. دبیرستانیها که شهوتشان شکوفا میشود، آنها هم از هم جداست، دانشجو که شهوتش گر میکشد، مختلط است. آنوقت خنده این است که یک مشت دکتر در یک اتاق نشستند، من از این دکترها خندهام میگیرد. اسمش را اسلامی کردن دانشگاه میگذارند. دختر و پسر را قاطی هم کردند، در اتاق نشستند موز میخورند.
میخواهند دانشگاه اسلامی کنند. راست میگویید یا دروغ؟ آخر زشت است که آدم خودش را سرکار بگذارد. آدم مردم را سرکار بگذارد بد نیست. این آقایان خودشان، خودشان را سر کار گذاشتند. صبح دخترها بیایند و عصر پسرها بیایند. چه میشود؟ مگر یک جاهایی که واقعاً استادش نایاب است، اضطرار است. چه اشکالی دارد. آنوقت دخترها اگر خودشان باشند، میتوانند چادرشان را هم بردارند، روسریشان هم بردارند. لباس مشکی هم لازم نیست بپوشند. لباس سفید بپوشند راحت راحت هم باشند. همه خانم هستند دیگر. چه اشکالی دارد؟
اینکه دختر و پسر را قاطی هم میکنیم، بعد در تلویزیون بحث میگذارند رابطه دختر و پسر، آقا من راحت به شما بگویم. چون من با کسی رودروایسی ندارم. حرفهایم را هم احدی یاد من نداده. همه از قرآن و حدیث است. رابطه دختر و پسر حرام است. یا ساعت اول حرام است یا بعد از چند دقیقه به حرام کشیده میشود.
یک کسی میگفت: امام خمینی گفته، گفتند: بابا امام خمینی نگفته، گفت: حرف حسابی است بعداً خواهد گفت. یعنی هر حرف حسابی را... به او گفتیم: بابا امام خمینی چنین حرفی نزده است. گفت: حرف حسابی است. بعداً خواهد گفت. حالا او در حق است در باطل هم اینطور است.
به گزارش برنا، وی ادامه میدهد: رابطه دختر و پسر حرام است. شوخی هم نداریم. حالا ما خواهر و برادریم. با گفتن خواهر و برادر انسان خواهر و برادر نمیشود. ازدواج را باید تلاش کنیم، قوهی قضاییه بخشی از پولهایش، نیروی انتظامی بخشی از پولهایش، قوای مسلح بخشی از پولهایش، دانشگاه بخشی از پولهایش، بسیاری از پولهایی که ما خرج میکنیم اگر این مسأله ازدواج را راه بیاندازیم، دو سوم، اینکه میگویم حدیث است. حفظ دو سوم دین نسل نو مربوط به شهوت است.
مشکل نسل نو ما دو چیز است: غفلت، شهوت. دوای غفلت نماز است، دوای شهوت همسر است. خلاص! خودسازی و نمیدانم این حرفها را هم اینها... مثل یک مار زنده هرچه هم خاک بریزی، از اینجا سر میآورد. دوباره از اینجا سرمیزند. اینها چیز نمیشود، کسی که تشنه است آب میخواهد. حالا راست او برقصید. ممکن است در یک لحظه تشنگی از یادش برود، رقص تو را ببیند. دوباره میگوید: آب. باز دوباره یک تمبک میزنی، باز میگوید: من تشنه هستم. تو برای من تمبک میزنی؟! کنسرت و نمیدانم فرض کنید که اردو و کامپیوتر و خطاطی و مسابقات و اینها همه تمبک زدن راست تشنه است. ممکن است در یک لحظه این را از تشنگی منصرف کنی اما دوباره برمیگردد میگوید: تشنه هستم.
مسلمانها را برده بودند فیلم عیسی را نشانشان بدهند، که اینها مسیحی شوند. مسلمانها فیلم را که میدیدند خوب که گل میکرد، میگفتند: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» گفتند: ای بابا! ما هرچه فیلم عیسی را نشان میدهیم اینها بر محمد صلوات میفرستند. نه شعر، نه جن، نه خواب، نه ریاضت و نه عرفانهایی که کاذب است. «یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِکََ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتاب»
واقعا حرفاش درست شیرین و راهبردیه
اینطور نیست دوستان ؟
شعری از دکتر شریعتی نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟ ولی بسیار مشتاقم، که از خاک گلویم سوتکی سازد. گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی، دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد، و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد. بدینسان بشکند در من، سکوت مرگبارم را…
نگاه
دعا
و امید و لبخندت
همه با هم من را بدرقه کردند
وقتی از ماشین پیاده شدم مثل بچه ای بودم که انگار دارن بزور می برنش مهمونی
هم می دونه مهمونی خوبه
خوش می گذره
دوستاش اونجا هستند
هم دلش داد می زنه که نمی خواااااااااااااااام برَََََََََم
اما.........
دعاهای پر امیدت رو بدرقه ی راهم کردی
و لبخندت که هزاران دلتنگی را سعی می کرد پشت خودش قایم کنه
چشمهای معصومت که یه بغض بزرگ را پنهون کرده بود را با مهربونی به چشمام دوخته بودی
زبونم بند اومده بود و فقط دوست داشتم که بمونم
چمدون خیلی سنگین شده بود
مثل روز اول مدرسه بود همون روزی که کیف خالی مدرسه به اندازه ی یه کوه سنگینی داشت و دست های مادر که دلت نمی خواد از خودت جداش کنی
اما من رفتم و بدرقه ی راهم دعاهای تو بود
از زمانی که هواپیما بلند شد تا همین الان که اینجا نشستم تو را در کنارم خواستم
آخه می دونی من به آرامش بودن در کنارت عاشقانه خو گرفتم
کاش بودی
جات خیلی اینجا خالیه
خیلی دل تنگتم
شفاف نوشت:
*در یک سفر کاری در کیش بسر می برم
*خیلی دل تنگ رها هستم، کاش اونم اینجا بود
*روزها چقد طولانی شدن از دیروز تا امروز انگار 100 روزه که اینجام
سلاااااااااااااااااااااااام
امروز روز خیلی خوبی بود
من و رهای عزیزم به مناسبت روز عشق گذشته مون و روز زن نرسیده
یه جشن کوچولو و 2 نفره
گرفتیم
جای دوستان خالی بود
دیشب واسه شیرین شدن جشنمون یه کیک درست کردم
بفرمایید:
وای نمی دونید چقدر خوش مزه شده بود
راستش و بخواین اولین کیکی بود که تو عمرم درست کردم تازه بدون فر
ولی خیلی خوشجال بودم بخصوص که دیدم رها با دل و جون خورد
این یکی از اون لذت هایی هست که هرخانمی می تونه تجربه کنه و مطمئنم اگه یه بار این حس رضایت رو از عشقتون دریافت کنید همیشه در تلاش خواهید بود که باز هم حداقل برای خودتون هم که شده دوباره این حس را تجربه کنید
برای همین تلاشتون برای ایجاد شادی تو خونه بیشتر می شه(البته نه اینجوریا)
و این باعث می شه همیشه لبخند تو خونه و زندگیتون جاری باشه
این کارا هیچ وقت مغایر با کار و درس خوندن و اینا نخواهد بود بلکه بیشتر بهتون انرژی می ده
و این جوری همیشه یه حامی مطمئن هم خواهید داشت
خوب اینم کیک بعد از اینکه 2 تا تیکه ازش خورده شد البته تزئئنای دورش رو بیشترش رو من خوردم!!
واقعا جای همتون خالی بود
همگی بخندیییییییییییییییید
پیشاپیشم خانم های گل روزتون مبارک یادتون نره سعی کنید روز زن واسه همسرتون هم روز شادی باشه
آقایون هم کادو برای همسر، مادر، خواهر و خاله ، عمه و مادربزرگ ها، و در نهایت هرگونه خانمی که دوروبرتون هست یادتون نره
راستی دختراتون یادم رفت اونا در اولویتن می دونید دیگه!!
همیشه شاد باشید
در پناه خدای مهربون