سلام
ظهر تاسوعاست و دارم می نویسم
در دلم آتشی به پاست
امشب با مامان می رم حرم
مامان خادم افتخاری حرمند و امشب شیفتشونه
منم می رم تا صبح دلی از عزا در میارم
می خوام بهش بگم
آقا یادم نرفته که هرچی الان دارم از لطف شماست
از عهدی که با آقا امام حسینم بستم
از عهدی که با شما آقا جوون بستم
بچه ها اینا که می گم شعار و حرف نیست
من 3ساله دارم تنها برداشت می کنم آنچه که در چند سال قبل از اون و همچنان در این سه سال از توسل به آقا کشت کردم
عشقم، کارم درسم
و نمی دونم چه باید بگم
خدایا نمی دونم چی بگم
آقا خودت می دونی الان چی تو دلمه
چی ازت می خوام
تنها ازت حال و هوایی رو می خوام که می دونی
دوستان التماس دعا