سلام به دوستان خوبم
راستش نمی دونم چرا با این همه حرف که تو سرمه چرا دستم به نوشتن نمی ره!!!
من اومدم خونه و تا امتحانات اینجام
همه چی تو خونه عالیه مثل همیشه
یک ماه درگیر درس و مشق خواهیم بود
من و مامان و داداش و عشقم رها که البته اون خونه خودشونه
دیشب یه برنامه ریزی کردم که درسا رو شروع کنم
پروژه فناوری رو هم دیشب و امروز دیگه کامل فرستادم
الان گوگل یه ضد حال اساسی زد بهم
کلی تایپ کرده بودم تو گروپ استاد یهو همش پرید
بچه ها دعا کنید امشب برم حرم
برم همتون دعا می کنم و یه زیارت نامه از طرف همه ی دوستان خوبم به خصوص اونایی که التماس دعا داشتن می خونم
فکر می کنم به رفتن به حرم آقا نیاز دارم اونجا آروم می شم
دوستان برای این حال من دعا کنید
دلم یه عزاداری حسابی می خواد
از اونایی که تو دانشگاه می رفتیم، تو نمازخونه ی دانشگاه
چه حال و هوایی بود
دوستان التماس دعا